آموزش ظریف به مردم و مسئولان از غارت شمال ایران در عهد روسیه تزاری / ظریف به تکیه بر موهومات در پیشبرد سیاست خارجی ایران نقد دارد

آموزش ظریف به مردم و مسئولان از غارت شمال ایران در عهد روسیه تزاری / ظریف به تکیه بر موهومات در پیشبرد سیاست خارجی ایران نقد دارد

حسام‌الدین اسلاملو: از ابتدای هفته‌ای که گذشت تا کنون، یک روز هم نبوده که محمدجواد ظریف در صدر خبرها نباشد. مواضع اخیر وزیر سابق امور خارجه با واکنش‌های زیادی روبه رو شد. نوشتار ظریف پیرامون چرایی اتفاق ترکمانچای که تعبیر مخالفان ظریف از آن تبرئه‌ی ترکمانچای بود و لاجرم آن قرارداد و منعقدانش را به برجام و ظریف تشبیه کردند تا وزیر خوشنام سابق ناچار شود در کلاب‌هاوس ۷ ساعت زمان بگذارد و توضیح واضحات بدهد و تازه پس از آن نیز ناچار شود در جواب ابهام تازه‌ای باز به همه اطمینان بدهد که باز کردن باب این گفت‌وگو تبلیغاتی و انتخاباتی نبوده و تنها به نیت دلسوزی برای منافع ملی‌ست.

چرا ظریف پای ترکمانچای را به میان کشید؟

در ترکمانچای ننگین ایالت‌های سرسبز ایران از قبیل نخجوان، ایروان، طالش، قراباغ و شوره‌گل از مام وطن جدا و به روسیه واگذار شد. علاوه بر آن پنج میلیون تومان غرامت برای کشور شکست خورده‌ی ما از سوی تزار روس مقرر و مرز دو کشور نیز رود ارس اعلام شد. رودی که آن سوی آن نیز ایرانیان و شیعیان سکنا داشتند؛ رود ارس در ادبیات فارسی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.
به مفاد ننگین این عهدنامه اضافه کنید کاپیتولاسیون را که طی آن اتباع روس اگر در ایران مرتکب جرم می‌شدند، مقامات ایران حق محاکمه آن‌ها را نداشتند و باید برای محاکمه به کشور خودشان عودت داده شوند. موضوعی که بعدها در ماجرای گریبایدف و دخالتش در حریم ایرانیان موجب خروش مذهبی مردم تهران به رهبری علما شد تا نگذارند این مرد روسی به بهانه کاپیتولاسیون درج شده در ترکمانچای از مجازات برهد و مردم خود شخصا علیه او اقدام و مجازاتش کردند.
بنابراین اگر بگوییم کسی در جایگاه ظریف از این مفاد ننگین اطلاع نداشته و قصدش از وسط کشیدن پای ترکمانچای در این گفت‌وگوی ملی دفاع از ترکمانچای بوده، در واقع مایلیم که به مردم باز هم نشانی اشتباه بدهیم همچون گذشته. بی تردید با همین سوابق تاریخی و آگاهی ظریف به آن است که او در سخنانش به برخی سنگ اندازی ها در حوزه برجام نیز اشاره می کند.

شرایط ایران پس از عهدنامه ننگین گلستان

به نظر می‌رسد از اهداف اصلی ظریف از کشیدن پای ترکمانچای در این میان تنها زیر ذره بین بردن دوران چندین ساله قبل از این عهدنامه‌ی ننگین و در حد فاصل عهدنامه گلستان و ترکمانچای بوده است. دورانی که ایرانیان در خشم و ناراحتی برای ایالت‌های از دست رفته به سر می‌بردند و حق هم داشته‌اند. چرایش هم مشخص است. ایالت‌های قفقاز که در عهدنامه گلستان از ایران جدا شدند، به طور تاریخی و فرهنگی همیشه از شهرهای حوزه‌ی تمدن ایرانی بودند. چنانچه در ماه‌ها و سال‌های پس از عهدنامه گلستان و جدایی این سرزمین‌ها از ایران، بسیاری از خانواده‌های ساکن در آن دیار، منطقه را برای مهاجرت به ایران ترک می‌کردند زیرا به عنوان ایرانی و شیعه و مسلمان زندگی تحت تسلط روسیه تزاری را عار می‌دانستند. مضاف بر اینکه عبدالرضا هوشنگ مهدوی در کتاب تاریخ روابط خارجی ایران از صفویه تا جنگ جهانی دوم در این باره نوشته: «چند سال پس از عهدنامه گلستان یک شاهزاده روسی را به عنوان سفیر به ایران گسیل داشتند تا خبر به تخت نشستن نیکلای اول را به ایران اطلاع دهد. ورود سفیر روسیه مصادف با رسیدن اخبار ناگواری از طرز رفتار روس‌ها با اهالی مناطق اشغال شده قفقاز بود. خشونتی که پرنس روسی در رفتار و گفت و گوهای خود با ایرانیان به کار می‌برد، مزید بر اخبار وحشتناکی شد که از زجر و شکنجه ی اهالی مسلمان قفقاز به دست روس‌ها می‌رسید.»
بنابراین پس از عهدنامه گلستان خبرهای زیادی از رفتار بد و خشن روس‌ها با ایرانیان ساکن در سرزمین‌های اشغالی می‌رسید. به ویژه که روس‌ها از دید ایرانیان کافر حربی به شمار می‌آمدند. این خبرهای بد از مسلمانان ایرانی و شیعیان مناطق اشغال شده در شهرهای ایران منتشر می‌شد و مردم و علما در مساجد مرثیه می‌خواندند و به دولت توپ و تشر می‌زدند و فتحعلی‌شاه و شاهزاده عباس‌میرزای ولیعهد رشید او در تبریز ناچار تسلیم این جو عمومی برای شروع یک جنگ دوباره شدند. وگرنه هرکس کوچک‌ترین شناختی از قدرت ارتش روس در آن روزگار داشت و مجهز بودن آن به انواع سلاح‌های مدرن را می‌دانست، از پیش می‌توانست شکست ایران را قطعی ببیند. ایرانیان در آن روزگار قدری از شرایط جهان بی‌خبر بودند که حتی هنگام لشکرکشی ناپلئون به روسیه، اصلا خبردار نشدند که بخواهند از این بهترین فرصت برای حمله و بازپس گیری سرزمین‌های اشغالی از روسیه بهره ببرند.
گفتنی‌ست که در این مقطع از تاریخ ایران یعنی در حد فاصل میان گلستان و پیش از آغاز دوباره جنگ ایران و روس و عهدنامه ترکمانچای، مردم اغلب مسلمان و شیعه‌مذهب ایران نسبت به هم‌کیشان و هم‌وطنان دیروز خود حس همدردی پیدا کردند. برخی علما نیز به درستی فتوا دادند که سلطه‌ی کفار بر مسلمانان جایز نیست و از این منظر پادشاه (فتحعلی‌شاه قاجار) اگر خود را شیعه می‌داند، وظیفه دارد جان و مال و ناموس مسلمین را از دست کافران روس نجات بدهد. آرمانی از منظر عرق وطنی و ایرانیت نیز توجیه داشت و درست بود و مردم ایران با این فتواها همدلی نشان می‌دادند. گرچه برخی از این صاحبان فتوا به خاطر حس همدردی با هم‌وطنان دیروز و هم‌کیشان هنوز صاحب دغدغه‌ای قابل احترام بودند اما اغلب به خاطر تحصیلات سنتی، درک درستی از اوضاع جهانی که در آن مدرنیته و رنسانس اروپایی اتفاق افتاده بود، نداشتند و از انقلاب صنعتی چیزی نشنیده بودند و حتی برخی‌شان نسبت به اعزام نیرو برای یادگیری فنون جنگی جدید توسط عباس‌میرزا به اروپا به دیده تردید نگریسته و ضرورت آن را انکار می‌کردند!
ظریف نیز دقیقا قصد داشت همین نقطه ضعف را نشانه برود. از نظر او گرچه احساسات ضد روسی آن زمان در ایران قابل درک است اما این احساسات و غلیان عواطف و تعصبات عرقی، مذهبی و وطنی در عین حال به دور از حداقل ترین آشنایی‌های اولیه از شرایط جدید جهان و تغییر موازنه‌ی قدرت بوده است. از این رو ضرورت دانش داشتن و سپس اقدامی برای اهداف بلند و مقدس انجام دادن را که هیچ عقل سلیمی انکار نمی‌کند.

جنگ چالدران مثال بهتری برای رساندن منظور اصلی ظریف بود
اما شاید بهتر بود ظریف تفاوت دو شاه صفوی را مثال می‌زد تا تندروها نتوانند از آن برداشت غلطی مطابق خواست خود کنند و همان را به خورد جامعه بدهند. با وجود رشادتهای فراوان نیروهای ایرانی در جنگ چالدران میان شاه اسماعیل اول با عثمانی‌ها، اما به دلیل ناآشنایی سپاهیان ایران با فنون و ابزارهای تازه‌ی جنگی مثل توپ و تفنگ، شکست مفتضحانه‌ای نصیب ایران شد.
در این میان منظور ظریف تکیه بر روش شاه عباس به جای روش شاه اسماعیل است. شاه عباس هم آرمان شاه اسماعیل برای دفع تجاوز عثمانی‌ها به خاک ایران را داشت اما برخلاف شاه اسماعیل که انگار تعارفات و تشریفات مریدان و درباریان پیرامون مرشد کامل بودن خودش را باور کرده بود، تکیه شاه عباس بر موهومات نبود. شاه عباس به امید اینکه نیرویی غیبی به کمکش بیاید تکیه نکرد. او ابتدا با دادن امتیازهایی با عثمانی‌ها در صلح شد و وقتی باز سرزمین‌های ایران را از عثمانی بازپس خواست که از تجهیز سپاهیانش به فنون جدید جنگی و توپ و تفنگ مطمئن گشت.

برخی منابع:
-تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی/عبدالرضا هوشنگ مهدوی/انتشارات امیرکبیر
-تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از قاجاریه تا رضاشاه/دکتر علیرضا امینی و دکتر حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی/ نشر قومس
-سال های زخمی/ روایت انتقادی جنگ های ایران و روسیه بر اساس اسناد و مدارک دست اول تاریخی//علی مرادی مراغه‌ای/
-زوال اندیشه سیاسی در ایران/جواد طباطبایی/نشر مینوی خرد
-ما چگونه ما شدیم/صادق زیباکلام/نشر روزنه
-سنت و مدرنیته/صادق زیباکلام/نشر روزنه
-تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دوره قاجار/سعید نفیسی/نشر بنیاد
بیشتر بخوانید

۲۱۶۲۱۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.