با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق، سینمای ایران در دهه ۶۰ نقش بسزایی در تبیین دفاع مقدس در جامعهای که تازه انقلاب شده بود داشتند. سینمایی که جدا از نگاه ایدئولوژیک، برخاسته از سینمای بدنه بود. سینمایی که کارگردانهای نام آشنا چون ساموئل خاچیکیان با فیلم «عقابها»، زندهیاد سیف اللهداد با فیلم«کانیمانگا»،محسن محسنی نسب با فیلم«یورش» و سینماگران کمتر شناخته شده ای چون ناصر مهدیپور با فیلم «گلها و گلولهها»، اکبرصادقی با فیلم «پایگاه جهنمی» و غیره را داشت.
پریسا ساسانی: با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق و زمانی که هنوز این سینما نگاه ایدئولوژیک به خود ندیده بود فیلمسازان انگشت شماری با ساخت فیلم های جنگی، معروف به «جنگی-کماندویی» تولید کردند که در سینمای ایران و نزد مخاطبان محبوب شد و جزء سینمای بنده و البته ضد جنگ در تاریخ سینمای ایران باقی ماند و بازیگران نام آشنایی چون جمشید هاشمپور، فرامرز قریبیان، سعید راد به قهرمانهای مردمی دهه ۶۰ تبدیل شدند. دههای که مردم تازه انقلاب را به خود دیده بودند و خیلی زود به جنگ تحمیلی رسیدند و با دیدن این آثار قهرمانهای پیروز میدان جنگ را روی پرده می دیدند که جمشید هاشمپور معروف به جمشید آریا جزء همین قهرمانهای مردمی بود.
«عقابها» نخستین فیلم درباره جنگ تحمیلی
جمشید هاشمپورفیلم «عقابها» را در همکاری با ساموئل خاچیکیان بازی کرد. این فیلم نخستین و اثر درباره جنگ تحمیلی است که فیلمبردای آن در تابستان ۱۳۶۳ آغاز شد و در سال ۱۳۶۴ اکران شد. عشق دیدن قهرمانها روی پرده سینما به گونهای بود که «عقابها» رکورد طولانیترین اکران تاریخ سینما را از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۵ بیش از دو دهه را به خود اختصاص داد و مخاطبان سینمای ایران در آن دوران به عشق دیدن جمشید آریا که نقش سروان تکاور جمشید پوررا بازی می کرد به سینما آمدند و به رونق سینما کمک کردند.
اما حکایت سعید راد با جمشید هاشمپور متفاوت بود چون فیلم «عقابها» هر اندازه که برای هاشمپور خوب بود و موجب کسب موقعیتهای برتر در سینما شد برای سعید راد به قولی آمد نداشت. چراکه او بعد از بازی در این فیلم ممنوع التصویر شد و برای مدت طولانی ایران را ترک کرد تا اینکه با فیلم «دوئل» ساخته احمدرضا درویش که آن هم در حوزه سینمای جنگ بود به پرده نقرهای برگشت.
داستان فیلم «عقابها» بر اساس یک رویداد واقعی و درباره نجات خلبان نیروهی هوایی به نام یدالله شریفی راد به وسیله کردهای عراق و انتقال او به ایران است. در جنگ ایران و عراق یک هواپیمای نیروی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از انجام ماموریتی در خاک عراق مورد حمله عراقیها قرار می گیرد و در کردستان عراق سقوط میکند.نیروهای نظامی عراقی به دنبال دستگیری و اسارت او هستند. یک تکاور ارتش که برای ماموریتی در خاک عراق با لباس مبدل کردی حضور دارد، اقدام به نجات خلبان می کند. این دو ابتدا با کمک مبارزان کرد عراقی به روستای کرد نشینی پناه میبرند و سرانجام نیروهای عراقی در پی آن به روستا میرسند. این دو در مرحله دوم سعی به فرار به مرز ایران میکنند که نیروهای عراقی اینبار با همه امکانات در دسترسشان به دنبال آنها میباشند. سرانجام خود را به نیروهای ایرانی در خط میرسانند و هلیکوپتر عراقی که به دنبال آنهاست با آتش نیروهای ایرانی سرنگون میشوند.
ساموئل خاچیکیان و تجربه استفاده از تجهیزات جنگی در فیلم «خداحافظ تهران»
البته نا گفته نماند ساموئل خاچیکیان پیش از این فیلمی به نام «خداحافظ تهران» ساخته بود که فیلمی جنگی نبود بلکه اثری تخیلی بود اما در آن از تجهیزات جنگی بهره برده بود.
به گفته امید نجوان پژوهشگر و منتقد سینما که فیلم مستند او با عنوانِ «ساموئل خاچیکیان یک گفتگو» روز گذشته ۲۸ شهریورماه در سالن چهارسو نمایش داده شد؛ گفت: این فیلم یک داستان خیالی است که ارتش حکومتِ وقت با گروههای مخالف رژیم درگیر می شوند و خاچیکیان با یک تولید بزرگ ادوات جنگی، چتربازی و تیراندازیهای گسترده را به مخاطب نشان می دهد که بهروز وثوق و پوری بنایی در آن بازی می کنند.
همبازی شدن جمشید هاشمپور و فرامرز قریبیان در «پایگاه جمهنی»
فیلم سینمایی «پایگاه جمهنی» ساخته اکبر صادقی است و جمشید هاشمپور در نقش یک دریادار بازی می کند که با فرامرز قریبیان همبازی است.
داستان فیلم درباره ساخت یک پایگاهی است که دشمن در خاک خود می سازد که این خبر به ستاد عملیات نیروی دریایی ارتش ایران می رسد و یک تیم چهار نفره به فرماندهی ستوان بای مامور می شوند تا این پایگاه را به جهنم و یا همان پایگاه جهنمی تبدیل کنند که با آغاز این ماموریت سرنوشت این تیم تغییر می کند و شرایط جنگی سختی را نشان می دهد.
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی از یکی از مهمترین عملیاتهای کماندویی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخته شده است؛ که علاوه بر صحنههای جنگی به نوعی پرترهای درباره دریادار عیسی حسینی بای است. این تیم کماندویی طی چندین مرحله عملیات شناسایی، با نفود در چند کیلومتری خاک عراق، موفق به انهدام پایگاه رادار موشکی نظامیان عراقی می شوند.
سقوط هواپیمای عراقی در منطقه «کانیمانگا» کردستان ایران است
سیفالله داد در سال ۱۳۶۶ فیلم« کانیمانگا» را به قلم احمدرضا درویش در ژانر سینمای جنگ کارگردانی کرد. فیلمی که پا به پای «عقابها» رقابت کرد و از سال ۱۳۶۷ تا سال ۱۳۸۵ در سینماهای کشور اکران بود و توانست رکورد ۱۸ سال اکران را از آن خود کند.
داستان این فیلم درباره سقوط یک هواپیمای عراقی در منطقه «کانیمانگا» واقع در کردستان ایران است که خلبان آن هواپیما جان سالم به در می برد و فرار می کند و در ادامه گروهی تکاور زیرنظر سروان یاوری مامور می شود تا خلبان را به اسارت بگیرند. در این بین گروهکهای مخالف جمهوری اسلامی ایران وارد میدان میشود تا خلبان عراقی را نجات دهد و داستان با درگیری اعضای گروه مسلح و دستگیری خلبان عراقی به اوج خود می رسد و جنگ هوایی بین پرندههای ایرانی و عراقی برای اولین بار در این فیلم دیده می شود. در واقع فیلم «کانیمانگا» اثری است که هم جامعه جنگ زده و انقلابی و هم توانایی و غیرت نیروهای ارتش را در حفظ حریم هوایی و زمینی ایران نشان می دهد.
در میانه دهه ۶۰ و دهه ۷۰ فیلمسازانی چون ابراهیم حاتمیکیا، رسول ملاقلیپور، محسن مخملباف، احمدرضا درویش، کمال تبریزی، علی شاهحاتمی و غیره سینمای جنگ و دفاع مقدس را با نگاه ایدئولوژیک پایهگذاری کردند.
۲۴۳۵۷
دیدگاهتان را بنویسید