جزیره ایستر و معمای مجسمه‌های غول‌پیکر موآی

جزیره‌ی ایستر که با نام «راپا نوئی یا راپای بزرگ» نیز شناخته می‌شود، جزیره‌ای دورافتاده در شیلی است که به‌لطف ۸۸۷ مجسمه‌ غول‌پیکر مشهور به «موآی» خود از قرن‌ها پیش دانشمندان را مات‌و‌مبهوت گذاشته است.به‌نقل از وب‌سایت انشنت اورجینز، هرچند از کشف مجدد این جزیره‌ و موآی‌های مرموز آن نزدیک به سه سده می‌گذرد، ذره‌ای از کنجکاوی‌ها درباره‌ی آن کاسته نشده است.نیویورک‌تایمز گزارش می‌دهد که سالانه حدود ۱۰۰ هزار نفر از «پارک ملی راپا نوئی» بازدید می‌کنند؛ پارکی که بیش از ۴۰ درصد از جزیره را دربر گرفته است. همچنین، یونسکو در سال ۱۹۹۴ به‌دلیل معماری شگفت‌انگیز و اهمیت تاریخی جزیره‌ی ایستر آن را به‌عنوان میراث جهانی خود ثبت کرد.ایستر جزیره‌ای کوچک و دورافتاده و بادخیز است؛ به‌همین‌دلیل، زندگی در آن به دشواری امکان‌پذیر می‌شود. جزیره‌ی ایستر با مساحت ۱٬۶۳۶ کیلومترمربع در اقیانوس آرام و حد فاصل ۳,۵۱۲ کیلومتری از ساحل آمریکای‌جنوبی و ۱٬۹۰۰ کیلومتری جزایر پیت‌کرن قرار گرفته است.وقتی نخستین سیاحان و دریانوردان (عمدتاً اروپایی) در قرن هجدهم وارد این جزیره‌ شدند، با دیدن موآی‌های غول‌پیکر مسحور شدند. اولین سؤالی که به ذهن بازدیدکنندگان اولیه‌ی جزیره‌ی ایستر رسید، این بود که چه کسانی و چرا این مجسمه‌های غول‌پیکر را ساخته‌اند؟راز مجسمه‌های غول‌پیکر موآیجو آن ون‌تیلبرگ، باستان‌شناس آمریکایی، سال‌ها موآی‌های جزیره‌ی ایستر را مطالعه و فهرست دقیقی از تمام ۸۸۷ مجسمه‌ی سنگی جزیره تهیه کرده است. از این تعداد ۳۱ درصد (۲۸۸ موآی) به سکوهای سنگی عظیمی موسوم به «آهو» انتقال یافته‌اند. ۳۹۷ موآی نیز در معدن «رانو راراکو» پیدا شدند که دهانه‌ی آتشفشانی خاموشی است. ۹۲ موآی نیز در حد فاصل این دو نقطه قرار گرفته‌اند که نشان می‌دهد به دلیلی انتقال مجسمه‌ها به آهوها رها شده‌اند.نمی‌توان به‌راحتی از کنار تأثیر شگفت‌انگیز مجسمه‌های غول‌پیکر جزیره عبور کرد؛ مجسمه‌هایی بلندی قامتشان از ۱٫۱۳ تا ۲۱٫۶ متر است. تاکنون، افراد زیادی تلاش کرده‌اند تا دریابند بومیان جزیره چگونه موآی‌های را به مقصد نهایی خود منتقل کردند. اکثر موآی‌ها پشت به اقیانوس دارند؛ گویی نگهبان و ناظر بومیان هستند.سالانه بیش از ۱۰۰ هزار نفر گردشگر از جزیره‌ی ایستر بازدید می‌کند.موآی‌های چهره‌های انسانی هستند که بدنشان از سنگ‌های آذرین ساخته شده است و کلاه‌های پوکائویی از جنس پوکه‌های معدنی قروه (اسکوریا) قرمز نیز بر سر دارند. بیشتر موآی‌های جزیره‌ی ایستر از توف‌های آتشفشانی ساخته‌اند که از معدن رانو راراکو به‌دست آمده‌اند.با‌‌‌توجه‌‌‌به اینکه مجسمه‌های فراوانی همچنان در معدن رانو راراکو باقی‌ مانده است، شواهد و سرنخ‌های زیادی از نحوه‌ی ساخت موآی‌ها دراختیار محققان قرار داده است. بااین‌حال، هرکدام از این شواهد به‌تنهایی نتوانسته‌اند پاسخی روشن به این پرسش بدهند که چه‌ کسانی این مجسمه‌های عظیم‌الجثه را ساخته‌اند؟ دراین‌میان، برخی حتی تا آن‌‌جایی پیش رفته‌اند که ادعا کنند برخی تمدن‌های پیشرفته فرازمینی در ساخت مهم‌ترین جلوه‌ی فرهنگی جزیره‌ ایستر نقش انکارناپذیری ایفا کرده‌اند.چه کسانی و چرا موآی‌ها را ساخته‌اند؟واقعا چه کسی این مجسمه‌های عظیم را در چنین جزیره‌ی دورافتاده‌ای ساخته و اصلاً چرا آن‌ها را در آن‌‌‌‌‌جا قرار داده است؟ اکثر باستان‌شناسان عقیده دارند که پُلی‌نِزی‌ها بین سال‌های ۳۰۰ تا ۱۲۰۰ م در جزیره‌ی ایستر سکونت می‌کردند. تحقیقات اخیر بیشتر به‌سمت تاریخ سکونت متأخر تمایل داشته‌اند. از تاریخ شفاهی جزیره نیز این‌طور برمی‌آید اولین کسانی که وارد راپا نوئی شدند، دو قایق به رهبری «رئیس هوتو ماتو» بودند.در همین حال، تجزیه‌‌و‌‌تحلیل دی‌ان‌ای نیز اثبات کرده‌اند که اولین مهاجران جزیره اصالتی پُلی‌نِزی داشته‌اند؛ هرچند بحث‌های علمی درباره‌ی اصالت مردمان جزیره تا همین‌حالا ادامه دارد. باوجوداین، برخی از محققان عقیده دارند که ممکن است مهاجرانی از آمریکای‌لاتین به‌دلیل وفور محصولات کشاورزی ازجمله سیب‌زمینی شیرین به جزیره آمده باشند.اعتقاد بر این است که مجسمه‌های موآی جزیره‌ی ایستر مظهر خدایان اجدای بومیان هستند. نشنال جئوگرافیک نیز در گزارشی عنوان کرد بیشتر محققان گمان می‌کنند موآی‌ها برای ادای دین به اجداد یا رؤسای قبیله یا شخصیت‌های مهم دیگر برافراشته شده‌اند. بااین‌حال، ازآن‌‌‌جاکه جزیره هیچ‌ تاریخ شفاهی و مکتوب (قابل‌استنادی) ندارد، نمی‌توان به‌طور قطع در این زمینه هم اظهارنظر کرد.در سال ۲۰۱۲، اینترنت با ادعای جالبی از قول روزنامه دیلی‌میل منفجر شد. در مطلبی که در نسخه‌ی آنلاین این روزنامه معروف منتشر شد، گفته شده بود که موآی‌های جزیره‌ی ایستر به‌جز سر، بدن نیز دارند. به‌سرعت عکس‌های زیادی نیز سر از صفحات مجازی درآوردند که مجسمه‌هایی با سرهای غول‌پیکر و بدن‌هایی در اعماق زمین را نشان می‌دادند. حکّاکی‌های باستانی عجیبی نیز روی بدن‌های موآی‌ها به‌چشم می‌خورد.اروپاییان با آوردن بیماری‌های مهلکی همچون آبله و سل موجب مرگ‌ومیر گسترده بومیان شدندبه‌گفته‌ی جو آن ون‌تیلبرگ، مدیر پروژه‌ی مجسمه‌های جزیره‌ی ایستر، برخلاف تصور اکثر گردشگران که تصور می‌کنند موآی‌ها تنها سر دارند، باستان‌شناسان از آغاز اولین حفاری‌ها در سال ۱۹۱۴ به‌خوبی می‌دانستند که بدن‌های این مجسمه‌های عظیم‌الجثه زیر خاک مدفون شده‌اند.پروژه مجسمه‌های جزیره‌ی ایستر در سال ۲۰۱۰ حفاری‌هایی را برای ثبت و ضبط حکّاکی‌های روی بدن‌ موآی‌ها آغاز کرد که خوشبختانه به‌دلیل اینکه همواره در خاک مدفون بودند، درمقابل تمام عوامل جوّی محفوظ مانده‌اند.حفاری‌ها اطلاعات ارزشمندی نیز درباره‌ی نحوه‌ی انتقال مجسمه‌ها به مکان‌های فعلی به‌دست دادند. این جنبه از موآی‌ها دهه‌ها است که دانشمندان را متحیر کرده است و بسیاری عقیده دارند بومیان جزیره به‌وسیله‌ی شاهکار مهندسی متشکل از غلتک‌های چوبی و سورتمه‌ها و طناب‌ها این مجسمه‌های سنگی عظیم را به آهوها برده‌اند.فروپاشی تمدن جزیره‌ی ایسترکمبود پوشش گیاهی و درختان در جزیره‌ی ایستر چشمگیر است؛ اما باستان‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که این جزیره روز و روزگاری مملو از درختان تنومند گرم‌سیری بوده است. اروپاییانی که به این جزایر پای گذاشتند، درباره‌ی طبیعت خشک و برهوت این‌جا نوشته‌اند.اولین بازدیدکنندگان جزیره با دیدن موآی‌ها این فرض را مطرح کردند که در این جزیره روزگاری جمعیت زیادی زندگی می‌کرد که می‌توانستند با همکاری چنین مجسمه‌های سنگی عظیمی را حمل کنند. بااین‌حال، در قرن هجدهم تنها تعداد کمی در جزیره زندگی می‌کردند.جارد دایموند، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی، در کتاب «سقوط؛ چگونه جوامع انتخاب به توفیق یا شکست کردند؟» از جزیره‌ی ایستر به‌عنوان نمونه‌‌ای واضح از«اکوساید» (نابودی یا آسیب چشمگیر به زیست‌بوم یا گونه‌ها) نام می‌برد.دایموند بومیان را مسبب مرگ خودانگیخته‌شان دانسته است. او حتی تا جایی پیش می‌رود که می‌گوید «جنون موآی» تا حد زیادی باعث جنگل‌زدایی (برای ساخت غلتک و انتقال موآی‌ها به سکوها) و نیز انقراض پرندگان خشکی‌زی و بهره‌برداری بیش‌از‌حد از اراضی و زمین‌های منطقه شد.نظریه‌های زیادی درباره‌ی موآی‌های مشهور جزیره‌ی ایستر وجود دارد؛ اما همچنان هیچ‌ فرضیه‌ای به‌طور قطعی پذیرفته نشده استنظریه‌های زیادی درباره‌ی موآی‌های مشهور جزیره‌ی ایستر وجود دارد؛ اما همچنان هیچ‌ فرضیه‌ای به‌طور قطعی پذیرفته نشده است.باوجوداین، تری هانت و کارل لیپو در کتاب «مجسمه‌هایی که راه می‌روند» کاملاً با فرض جارد دایموند مخالفت کرده‌اند و ماجرای زندگی بومیان ایستر را داستانی از موفقیت برای بقا دانسته و عنوان کرده‌اند که ‌آنان توانسته‌اند با صبر و تلاش و هوش سرشار در جزیره‌ای این‌چنین ناسازگار زنده بمانند.دانشمندان تا‌به‌حال نتوانسته‌اند نوشته‌های خط‌ رونگورونگو را رمزگشایی کنندهانت و لیپو در تحقیقاتشان ثابت کرده‌اند که موآی‌ها برای رسیدن به آهوهای خود درست همان‌طورکه در روایت‌های شفاهی بومیان به آن اشاره شده، واقعاً روی دو پای خود راه رفته‌اند. آنان برای اثبات این موضوع نمونه‌ای از روش انتقال مجسمه‌ها را به‌کمک طناب و غلتک‌ جلو دوربین مستند تلویزیونی بازسازی کردند.ممکن است هیچ‌وقت نفهمیم واقعاً چه اتفاقاتی در جزیره‌ی ایستر رخ داده؛ اما موضوع مسلم این است در ابتدا فرقه‌ای که خدایان اجدای را پرستش می‌کرد، بر ایستر حکم می‌راند. بااین‌حال در‌حدود سال‌های ۱۵۴۰، فرقه‌ای موسوم به «پرنده‌باز» بر آنان چیره شد. درنهایت، این فرقه نیز پس از گرویدن مردم منطقه به آیین مسیحیت در سال ۱۸۶۸ برای همیشه به‌دست فراموشی سپرده شد.کشف مجدد جزیره‌ی ایستر و تلاش بومیان برای احقاق حقوق خودبرخی از محققان عقیده دارند جزیره‌ی ایستر در ابتدا «ته پیتو او ته هنوآ» به‌معنای «مرکز جهان» نامیده می‌شده است. زمانی که یاکوب روخفین، کاشف هلندی، در روز عید پاک سال ۱۷۲۲ پای به این جزیره گذاشت، نام آن را جزیره‌ی ایستر گذاشت و این نام نیز برای همیشه روی آن ماند.وقتی روخفین به‌همراه همراهانش وارد جزیره شد، سرزمینی خشک با جمعیتی حدود سه‌هزار نفر را ملاحظه کرد. بااین‌حال، متأسفانه کنجکاوی او و همراهانش به فاجعه‌ انجامید و نهایتاً روخفین مجبور شد به ‌جمعیت شلیک کند که صدها نفر از بومیان کشته و زخمی شدند.در سال ۱۷۷۰، دو کشتی اسپانیایی نیز به ایستر رسیدند و با دیدن مجسمه‌های سنگی مرموز جزیره مات‌و‌مبهوت ماندند. چهار سال بعد، ناخدا جیمز کوک بریتانیایی هم به جزیره‌ی ایستر سفر کرد. او در یادداشت‌های سفرش عنوان کرده بود که برخی مجسمه‌های سنگی واژگون شده‌اند. جیمز کوک هدف بومیان از ساخت مجسمه‌ها را ادای احترام به رؤسای قبیله دانسته بود.در سال ۱۸۸۶، گروه اعزامی از فرانسه وارد جزیره‌ی ایستر شدند و ضمن تهیه‌ی نقشه‌ای از جزیره، از چشم‌اندازهای آن، به‌خصوص موآی‌ها عکاسی کردند.همان‌طورکه می‌توان حدس زد، ورود استعمارگران اروپایی و بعدها لاتین‌تبارها به جزیره‌ی ایستر باعث شده است تا تاریخچه‌ی آن مملو از خون‌ریزی و خشونت دربرابر بومیان آن‌‌‌جا باشد که هانت و لیپو از آن به‌عنوان «نسل‌کشی‌» یاد کرده‌اند.ناگفته نماند کاشفان اروپایی بیماری‌های مهلکی همچون آبله و سل را با خود به جزیره‌ی ایستر بردند که موجب مرگ‌ومیرهای بسیاری شد.مقاله‌های مرتبط:پس از آن در سال‌های ۱۸۶۰ تاجران برده از کشور پرو به جزیره یورش بردند و حدود ۱,۵۰۰ نفر از مردمان جزیره را برای مقاصد تجارت وحشیانه‌ی خود اسیر کردند. در میان اسرا، رئیس قبیله و وارث او و نیز معدودی از مردمان بومی نیز حضور داشتند که می‌توانستند خط «رونگورونگو» را بخوانند و بنویسند.بدین‌ترتیب، این امر موجب از‌میان‌رفتن حجم عظیمی از دانش فرهنگی مردم جزیره‌ی ایستر شد که اثرهای آن فاجعه حتی تا امروز حس می‌شود. در‌واقع، باید بدانید دانشمندان تا همین‌حالا نتوانسته‌اند این خط باستانی را رمزگشایی کنند.تا سال ۱۸۷۷، تنها ۱۱۱ نفر از بومیان باقی‌ مانده بودند و در سال ۱۸۸۸، شیلی این جزیره را به خاک خود ضمیمه کرد. ازاین‌رو، بسیاری از زمین‌ها برای پرورش گوسفند خصوصی شدند. در همین حال، اداره‌ی جزیره نیز برای مدت مدیدی به نیروی دریایی شیلی واگذار شد.باوجوداین، از سال ۲۰۱۰ بومیان جزیره‌ی ایستر تلاش کرده‌اند برای بازپس‌گیری حق‌و‌حقوق خود مبارزه کنند. به‌ادعای مردم، زمین‌های آنان که غیرقانونی به دولت واگذار شده است، باید به آنان بازگردانده شود. بومیان از دولت شیلی خواسته‌اند با احترام به توافق‌نامه‌ای که در سال ۱۸۸۸ امضا کرده‌اند، مالکیت اراضی و زمین‌ها را به مردم بازگردانند.سرانجام فشارها و تلاش‌های مردم منطقه جواب داد و در سال ۲۰۱۷ اولین گام‌ها برای بازپس‌گیری‌ زمین‌های اجدادی بومیان برداشته شد. در آن سال، اداره‌ی پارک ملی راپا نوئی به مردم محلی واگذار شد.مردم جزیره‌ی ایستر هم‌اکنون به‌دنبال بازگردان برخی از مجسمه‌های خود ازجمله یک موآی دوو‌نیم‌متری هستند. این موآی بازالتی در سال ۱۸۶۹ به ملکه‌ویکتوریا هدیه داده شده بود و امروزه در موزه‌ی ملی بریتانیا نگه‌داری می‌شود.بهتر است بدانید موآی‌ها علاوه‌بر ارزش مادی خود، ارزش معنوی بسیاری برای بومیان دارند. چنانکه مجله‌ی اسمیتسونیان در سال ۲۰۱۸ گزارش داد، به‌باور بومیان، موآی‌ها تجسم عینی از بستگان متوفی آن‌ها هستند؛ از‌این‌رو، تملک آن‌ها به هر نحوی غیراخلاقی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.