نزد نسل سلامت؛ روایتی خاص از زبان همسر اولین شهید مدافع سلامت در تهران

همسر این شهید مدافع سلامت می‌گوید که موسی در ابتدا با علائمی نظیر بی‌حالی و سرماخوردگی مواجه شد، او نیز از طریق همسر خود به صورت خفیف به این ویروس مبتلا و دارای علائمی همچون بی حالی و کمردرد بود، دوم اسفندماه علائم بیماری همسرش بیشتر شد او بعد از شیفت شبانه در بیمارستان، جمعه قبل از آمدن به خانه برای شرکت در انتخابات به یکی از شعب مراجعه و رای خود را به صندوق انداخت و بعد به خانه آمد و به من گفت که حالم خوب نیست اگر به خانه می‌آمدم دیگر نمی‌توانستم به بیرون بروم برای همین اول رای دادم، میروم کمی استراحت کنم شما ساعت ۱۰ به یکی از شعب انتخابات مراجعه کن و رای بده اگرچه حال وی بسیار وخیم بود اما به من چیزی نمی‌گفت تا مباد نگران شوم.

موسی شامگاه ۱۶ اسفند یک پرستار آشنا را در بیمارستان می‌بیند به او یک وصیت‌نامه می‌دهد و می‌گوید که این را به همسرم بدهید، پس از آن به کما رفت
فریده میرازی
در گفت و گو با خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، با بیان اینکه موسی یکی از پزشکان باسواد بود که همیشه مطالعه داشت و در مورد ویروس کرونا نیز مطالعه کرده بود، می‌گوید: او پس از ابتلا به کووید ۱۹ یک هفته در خانه ماند و سعی کرد با استراحت و دارو خود را درمان کند اما علائم بیماری وی نظیر تب و لرزش شدت یافت؛ هفت اسفند به من گفت: برای انجام آزمایش به بیمارستان برو، او نیز همان روز برای گرفتن سی تی اسکن به بیمارستان چمران رفت و پس از مثبت شدن تست کرونا در همانجا بستری شد، یکی از پزشکان بیمارستان مسیح دانشوری به او گفته بود که به آن بیمارستان برود، موسی را به آنجا منتقل کردند و هشت روزی که او در بیمارستان بستری بود هر روز برای ملاقات او به بیمارستان می‌رفتم اما اجازه ملاقات به من نمی‌دادند و فقط می گفتند که حال او خوب است می‌گفتم لااقل تلفن همراه را بگیرید به او بدهید تا با او صحبت کنم، اما قبول نمی‌کردند.

وی توضیح داد: یک هفته قبل از فوتش او را به آی سی یو بردند پزشکان او را از پشت شیشه ویزیت می‌کردند نه به ملاقات او می‌رفتند نه می‌گذاشتند من به ملاقات وی بروم. موسی شامگاه ۱۶ اسفند یک پرستار آشنا را در بیمارستان می‌بیند به او یک وصیت‌نامه می‌دهد و می‌گوید که این را به همسرم بدهید، پس از آن به کما رفت، ۱۸ اسفند ماه با رضایت خود او را به بیمارستان چمران که ۲۵ سال در آنجا کار کرده بود و همکارانش او را بسیار دوست داشتند، با کلی امید به آنجا منتقل کردم اما متاسفانه وی یک ساعت بعد از انتقال به این بیمارستان بر اثر مرگ مغزی ناشی از کرونا به شهادت رسید و یکی از بدترین و سخت‌ترین خاطرات برای من رقم خورد.

نحوه ابتلا دکتر فتح آبادی به کرونا

نزد نسل سلامت؛ روایتی خاص از زبان همسر اولین شهید مدافع سلامت در تهران

همسر شهید فتح آبادی در خصوص نحوه ابتلا وی به کرونا، با بیان اینکه در اوایل شیوع این ویروس کسی از ماسک و لباس مخصوص استفاده نمی‌کرد، گفت: همکاران موسی می‌گویند که او چند روز قبل از مبتلا شدن به کرونا بیماری را احیا کرده بود که بعدا مشخص شد وی مبتلا به کرونا بوده و احتمالا موقع احیا و لوله گذاری در ریه بیمار، دکتر به کرونا مبتلا شده است.

۲ روز پس از اینکه او را در قطعه یک بهشت زهرا تهران به خاک سپردیم، مقام معظم رهبری از تلویزیون اعلام کردند مدافعان سلامت که در راه خدمت به بیماران کرونا جان خود را از دست می‌دهند جزو شهدا بشمار می‌آیند

میرزایی افزود: همسرم فردی پرانرژی و بسیار فعال بود و فقط هفته ای ۲ شب به خانه می‌آمد و بقیه روزها در بخش اورژانس بیمارستان شهید چمران شیفت بود، پدر و مادر وی در روزهای پایانی عمرش متوجه شدند او به بیماری مبتلا شده، با اینکه بیش از ۲ سال از پرکشیدن موسی می گذرد هنوز فرزندانم با این موضوع کنار نیامده اند.

وی با بیان اینکه موسی غربیانه در بیمارستان بستری و در روز بزرگداشت مقام پدر به شهادت رسید، شاید می‌خواست اجر بیشتری ببرد، اذعان داشت: ۲ روز پس از اینکه او را در قطعه یک بهشت زهرا تهران به خاک سپردیم، مقام معظم رهبری از تلویزیون اعلام کردند مدافعان سلامت که در راه خدمت به بیماران کرونا جان خود را از دست می‌دهند جزو شهدا بشمار می‌آیند بعد از این خبر از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران با ما تماس گرفتند و گفتند که اگر تمایل دارید می توانید پیکر او را به قطعه شهدا منتقل کنید ما گفتیم نیاز به این کار نیست.

میرزایی با تاکید بر اینکه در ابتدای شیوع این بیماری کادر درمان هم می‌ترسیدند بر بالین بیماران حاضر شوند، و پزشکان از پشت شیشه بیماران را ویزیت می‌کردند، گفت: پس از بستری شدن همسرم در بیمارستان ۲ نفر از همکاران وی نیز به صورت خفیف به کرونا مبتلا و در آنجا بستری شدند اما پس از مداوا بهبود یافتند.

 موسی کمتر از ۲ ماه پس از حاج قاسم به شهادت رسید 

همسر شهید فتح آبادی با بیان اینکه زمانی که موسی مراسم تشییع جنازه سردار سلیمانی را از تلویزیون تماشا می‌کرد، گریست و پس از پاک کردن  اشک‌های خود گفت ببین خدا عزت را چگونه می‌دهد عزت دست خداست، حاج قاسم را ببین خوش به سعادت او ، بیان کرد: همسرم  کمتر از ۲ ماه پس از حاج قاسم به شهادت رسید.

میرزایی توضیح داد: موسی همیشه به دنبال انجام دادن کاری برای خانواده شهدا بود و می‌گفت که آنها به گردن ما حق دارند.

وی ادامه داد: دکتر همیشه عاشق شهادت بود، حتی یک روز قبل از شهادتش هم وصیت‌نامه نوشت و در آن گفت که آرمان و آرزوی او این بوده که روزی به شهادت برسد او همچنین عاشق شغلش بود و بالاخره هم در راه خدمت به مردم و در مسیر شغلش به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود، رسید.

نزد نسل سلامت؛ روایتی خاص از زبان همسر اولین شهید مدافع سلامت در تهران

نحوه آشنایی شهید فتح‌آبادی با همسرش 

همسر این شهید مدافع حرم در خصوص نحوه آشنایی و ازدواج خود با موسی می‌گوید: پیش‌تر به عنوان پرستار در یک بیمارستان با موسی همکار بودیم آنجا با هم آشنا شدیم، او یا ایمان و اخلاصش در محیط کار مرا مجذوب خود کرد و این باعث شد به خواستگاری وی جواب مثبت دهم و ۲۸ سال با عشق در کنار هم زندگی کنیم، حاصل این زندگی ۲ فرزند به نام نیلوفر با ۲۲ سال سن و مهدی با ۲۷ سال سن است.

میرزایی افزود: پس از به دنیا آمدن فرزند دومم همسرم خواست دیگر بر سرکار نروم و به بچه ها و امور خانه رسیدگی کنم من نیز پذیرفتم.

دکتر هزینه‌های درمان بیماران بی‌بضاعت را پرداخت می‌کرد 

همسر شهید فتح‌آبادی اذعان داشت: موسی همیشه توجه می کرد که بیماران از تمکن مالی برخوردارند یا نه اگر می دید فردی بضاعت مالی ندارد حق ویزیت و بخیه را رایگان می‌کرد و به او می‌گفت که برو از صندوق پولت را پس بگیر و برای اینکه خود مدیون نشود حق تجهیزات و بیمارستان را از جیب خود پرداخت می‌کرد. یکروز که یک مرد افغانی که بر  اثر ضربات چاقو به شدت مجروح شده بود را به بیمارستان الغدیر آوردند او پس از انجام بخیه وقتی دید از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیست خود هزینه‌های بیمارستان را تقبل کرد.

میرزایی اضافه کرد: همسرم بیشتر اوقات آنقدر به خانه نمی‌آمد که وقتی من با او تماس می‌گرفتم به من می گفت که شما به اورژانس بیا من نیز برای ملاقات او به آنجا می رفتم اما همه توجه او به بیماران بود و می‌گفت نباید مردم معطل شوند، من می نشستم تا سر او خلوت شود اما هیچگاه سر او خلوت نمی‌شد.

موسی همیشه توجه می کرد که بیماران از تمکن مالی برخوردارند یا نه اگر می دید فردی بضاعت مالی ندارد حق ویزیت و بخیه را رایگان می‌کرد و به او می‌گفت که برو از صندوق پولت را پس بگیر و برای اینکه خود مدیون نشود حق تجهیزات و بیمارستان را از جیب خود پرداخت می‌کرد

وی با بیان اینکه موسی با اخلاص، مردمدار و عاشق کارش بود، یادآور شد: او برای پول کار نمی‌کرد و با پزشکی تجارت نکرد، در جاهایی کار می‌کرد که مربوط به جانبازان و خیریه ها بود و حدود یکسال نیز در خط مقدم جبهه به عنوان پرستار به رزمندگان خدمات ارائه می داد.

میرزایی می گوید: همسرم آدم بزرگ و دوست داشتنی بود در بیمارستان هایی که کار می کرد هنوز همکار ان او می گویند که نه کسی مثل او آمده نه می آید. یکی از همکارانش در مراسم بزرگداشت او در جمع اعلام کرد اگر پا درمیانی موسی نبود من از همسرم جدا شده بودم حضور او در همه جا اثر بخش و منشاء خیر بود.

همسر این شهید مدافع سلامت با بیان اینکه او عاشق حج بود و هشت بار به همراه کادر درمان به سرزمین وحی اعزام شده بود، بیان کرد: زمانی که فاجه منا رخ داد او در مکه بود پس از بازگشت از سفر ۶ ماه بسیار ناراحت بود و می گفت که چرا من شهید نشدم.

میرزایی خاطرنشان کرد: موسی همیشه در کارهای خیرخواهانه حضور داشت و دهه عاشورا زمانی که به مسجد محله می رفت کارهای خدماتی نظیر پذیرایی را انجام می داد و می گفت که من از این کار لذت می‌برم.

موسی با خوش خلقی پرسنل بیمارستان را مجذوب خود می‌کرد 

همسر شهید فتح‌آبادی با بیان اینکه در بیمارستان همه او را دوست داشتند و مجذوبش می‌شدند، گفت: هر پنج سال یکبار که رئیس بیمارستان عوض می شد همه همکاران موسی می‌گفتند او گزینه مناسبی برای ریاست است و آرزو می‌کردند او بر مسند این کرسی بنشیند، اکثرا شایعه می‌شد او یکی از گزینه های ریاست بیمارستان است برای همین زمانی که فردی برای این منصب برگزیده می شد به او به عنوان رقیب نگاه می کرد و می خواست او را کنار بزند، اما او وظیفه خود را انجام می داد و با خنده می گفت که انسان ها برای مال و منصب چقدر حرص می زنند، او همواره سعی می‌کرد مشکلات مالی و خانوادگی همکارانش را حل کند.

میرزایی ادامه داد: خدا موسی را دوسش داشت که به او مسئولیت داده نشد چون بار مسئولیت سنگین است و او می‌ترسید.

وی با بیان اینکه خانواده شهدای هسته‌ای رضایی نژاد، علی محمدی و شهریاری برای درمان به بیمارستان چمران مراجعه می کردند و دکتر را کامل می شناختند، گفت: وقتی او به شهادت رسید آنها به من خیلی دلداری دادند و فکر می کردند او رئیس بیمارستان بوده، زمانی که به آنها گفتم او در آنجا فقط پزشک بود، متعجب شدند و گفتند هرگاه ما به بیمارستان مراجعه می‌کردیم خیلی به ما کمک می‌کرد وحضور وی آنقدر پررنگ بود که ما فکر می‌کردیم رئیس آنجاست.

جریحه‌دار کردن روح خانواده شهید فتح آبادی با پنهان کردن تابلو مزین به نام او         

همسر این شهید مدافع سلامت با بیان اینکه با درخواست و فشار از سوی پزشکان و پرستاران یک ساختمان را در بیمارستان شهید چمران به نام شهید فتح الهی نامگذاری کردند، گفت: به تازگی تابلو مزین به نام این شهید را به قدری کوچک کرده اند که از نظر پنهان شده است.

میرزایی افزود: خانه ما روبروی بیمارستان شهید چمران قرار دارد من هر روز تابلو را می دیدم و با آن حرف می زدم و به موسی می‌گفتم هنوز شیفت هستی که به خانه نمی‌آیی، یک روز پسرم به خانه آمد و با عصبانیت گفت که تابلویی که مزین به نام پدرش بود را به قدری کوچک کردند که قابل رویت نیست و از این موضوع بسیار ناراحت شده بود، من با بیمارستان تماس گرفتم و گفتم که فقط این تابلو دکور شما را خراب می کرد آنها پاسخ دادند این ساختمان کوچک است و قرار است ساختمان بزرگتری ساخته شود و آن را به نام شهید فتح آبادی نامگذاری کنیم، من گفتم ساختمان ۲ طبقه با هشت طبقه چه فرقی دارد مگر می خواهد آن را بخرد، اگر هم می خواستند چنین کاری کنند باید اول ساختمان را می ساختند و بعد از نصب تابلو جدید آن تابلو را حذف می کردند نه با این اقدام دل فرزندان من را که تنها دلخوشی آنها دیدن تابلو مزین به نام پدرشان بود را بشکنند.

موسی از ما خواسته چند مورد بدهی که دارد را پرداخت کنیم و برای او حلالیت بطلبیم، همچنین سفارش کرده کمک به ۲۰ کودک یتیمی را که سرپرستی آنها را به عهده داشته، ادامه دهیم

وی ادامه داد: شهدا اجر خود را از خدا می‌گیرند و نیاز به این کارها ندارند اما آن تابلو برای ما دلگرمی بود نباید با احساسات فرزندان من بازی کنند ما از کسی توقعی نداریم و چیزی نمی خواهیم اما این کارها زشت است.

میرزایی خاطرنشان کرد: موسی برای فرزندانم فقط یک پدر نبود بلکه با آنها دوست بود، آن تابلو هویت پدرشان بود قبل از انجام کاری باید به عواقب آن فکر کرد و با کمرنگ کردن آن تابلو نباید روح فرزندان و خانواده شهید را جریحه دار کرد.

همسر شهید فتح آبادی با بیان اینکه شهدا آدم‌های خاصی بودند که از سوی خدا گلچین شدند، گفت: پس از شهادت همسرم تا یکسال نمی‌توانستم به بیمارستان بروم او بسیار غریبانه رفت و فراقش برای ما بسیار جانکاه است.

میرزایی در خصوص تحت پوشش قرار گرفتن از سوی بنیاد شهید نیز اذعان داشت: تا زمانی که موسی به بازنشستگی نرسد حقوق او از سوی وزارت دفاع به ما پرداخت می‌شود پس از آن ما می‌توانیم زیر پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیریم.

نزد نسل سلامت؛ روایتی خاص از زبان همسر اولین شهید مدافع سلامت در تهران

فرازی از وصیت نامه شهید فتح آبادی 

همسر شهید فتح آبادی گفت: او در وصیت نامه خود نوشته است با دستان خالی و توکل به خداوند منان امیدوارم عاقبت بخیر شوم، دوست داشتم شهید بشوم اما توفیق حاصل نشد.

وی افزود: موسی از ما خواسته چند مورد بدهی که دارد را پرداخت کنیم و برای او حلالیت بطلبیم، همچنین سفارش کرده کمک به ۲۰ کودک یتیمی را که سرپرستی آنها را به عهده داشته، ادامه دهیم.

میرزای خاطرنشان کرد: همسرم فرد با ایمانی بود که در غربت و با زندگی پر از اخلاص مظلومانه از این دنیای فانی پرکشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.