آن برخورد انقلابی دعایی با وزیر آموزش و پرورش بختیار

آن برخورد انقلابی دعایی با وزیر آموزش و پرورش بختیار

فروزان آصف نخعی – جواد مرشدی: افرادی که دغدغه انسانیت دارند، شیوه زیست و زندگی‌شان به‌طور کامل و به طرز شگفت آوری در خدمت بشریت قرار می‌گیرد. در آستانه سالگرد درگذشت مرحوم حجت الاسلام سید محمود دعایی نماینده ولی فقیه در روزنامه اطلاعات و از کهنه انقلابیون، و کنشگران مرزی هستیم. کنشگران مرزی به این معنا که او یک پا در قدرت و یک پا در جامعه مدنی داشت، یک تنه بخش مهمی از طرد شدگان را مورد حمایت قرار می‌داد؛ از این منظر می توان از زیست انسانی و فتوت و مردانگی او درس‌ها آموخت. آدمی که کمتر از خودش حرف می زد و اکنون دیگران در باره او سخن می گویند. او که نمی خواست شاهد طرد شدگی دیگران باشد و همواره در حق کسانی که حقوق شان پایمال شده بود، رایزنی و تلاش می کرد تا قادر باشند به زندگی برگردند. این روایت کوتاه دکتر هادی خانیکی این مسافر گفت وگو در باره دعایی این سیاستمدار برجسته کشورمان است که در همین هزارکلمه آموختنی های عملی دارد.

با توجه به اینکه در آستانه سالگرد مرحوم دعایی قرار داریم و ایشان به‌عنوان کنشگر مرزی و سیاستمداری که یک پا در قدرت داشت و یک پا در جامعه مدنی، نقش ایشان را در ایجاد گفت‌و گو میان بالا و پایین در عالم سیاست چه می‌دانید؟
باید دید مرحوم آقای دعایی با چه انگاره و تصویری در جامعه ما شناخته می‌شود و براساس آن به نقش ایشان بپردازیم. من تصویر و انگاره ای که از آقای دعایی می شناسم این است که همان‌طور که در پوستر بزرگداشت ایشان هم آمده، این بود که یار گره‌گشا بود. البته از این یک مقدار تندتر هم می‌توانم بروم و آن اینکه تا آنجا که می توانست جلوی رماندن و به حاشیه نشاندن رمیدگان و حذف شدگان را می گرفت. البته دایره ای که انعکاس رسانه ای پیدا می کرد، دایره ای بود که بسیاری از متفکران و مفاخر ملی ما، دعوتش را می پذیرفتند و فقط در روزنامه اطلاعات می نوشتند و یا مطلبی از آنها در آن منتشر می‌شود. اما پشت این نقش، نقش های دیگری هم مرحوم آقای دعایی داشتند که شاید کسانی که از نزدیک شاهد آن بودند، موضوعاتی نبودند که در روزنامه اطلاعات زده شود، اگر کسی در وضعیت بدی قرار گرفته بود، دنبال کمک او بود. استادی که از دانشگاه تصفیه و کنار گذاشته شده بود و حقوقی نداشت، فعال سیاسی که دستگیر شده بود و کسی نبود کار او را پیگیری کند، روزنامه‌نگاری که در اداره زندگی خود عاجز مانده بود. چهره سیاسی که در تنگ شدن میدان سیاست، می رفت تا به فراموشی سپرده شود؛ دعایی محلی و مامنی برای پناه این دسته از افراد بود برای مثال درزمانی که هیچ یک از روزنامه ها و رسانه ها نامی از آقای خاتمی نمی آوردند، آقای دعایی مرتب به دیدن خاتمی می رفت و خبر آن را هم انعکاس می داد.

به صورت مصداقی خاطره ای هم در این باره دارید؟
زمانی که در وزارت علوم بودم، همزمان مشاور فرهنگی آقای خاتمی هم بودم؛ آقای دعایی سبکی ویژه‌ای برای دلجویی داشتند؛ سوار پیکان خود می شدند و به دیدار هرکسی در هر مسئولیتی می رفتند و به طور طبیعی خیلی هم شناخته نمی شدند. در آن زمان یک روز منشی من آمد گفت یک آقای روحانی آمده اند و با شما کار دارند، دیدم آقای دعایی هستند. از صبح در دفترم نشسته بودند؛ خیلی خجالت کشیدم و شرمنده شدم. ایشان گفتند که مطلع شده اند آقای دکتر محمد امین ریاحی که یکی از برجسته ترین محققان ایرانی است و در مورد زبان و ادبیات فارسی تحقیقات منحصر به فردی دارند، وضع خوبی ندارند. دکتر ریاحی در کابینه بختیار وزیر آموزش‌و پرورش شده بود و به همین دلیل حقوق ایشان را قطع کرده بودند. وضع خوبی ندارند و دارند کتاب های خود را می فروشند. گفتند من با آقای خاتمی صحبت کرده ام و ایشان گفتند من و شما برویم و بینیم مشکل شان چیست و برای حل آن اقدام کنیم.

یعنی از وزیر بختیار دلجویی کنند؟
بله، ما به اتفاق هم با پیکان ایشان به منزل دکتر ریاحی رفتیم، ایشان از دیدن ما دونفر خیلی خوشحال شد و سرگذشت خود را گفت؛ ریاحی گفت وقتی من رفتم وزیر شدم اصلا بختیار را نمی شناختم، دوستان گفتند آموزش پرورش وضعیت بحرانی دارد و شما بیایید کمک کنید و من پذیرفتم؛ ۳۴ روز وزیر بودم. و ظرف این ۳۴ روز هم دوکار انجام دادم؛ یکی این بود که دو تیمسار بعنوان مشاور وزیر حقوق می گرفتند و من حقوق آن‌ها را قطع کردم و دوم این که با رفتن به نهادهای امنیتی، معلمانی که در کرمان اعتراض کرده و دستگیر شده بودند، آزاد کردیم و آن‌ها را با یک هواپیمای چارتر به کرمان برگرداندم. به‌نظر شما در این مدت ۳۴ روز، بیشتر از این می شد کاری انجام داد؟ آقای دعایی برای حقوق ایشان تلاش هایی کردند که آن موقع به ثمر نرسید، ولی بعدها با مقررات دولتی حقوق او را بر اساس آخرین حقوقی که قطع کرده بودند وصل کردند.آقای دعایی رویشان نشده بود که آن پول را به ایشان بدهند و مقدار زیادی از حق نشر کتابی را که از او منتشر کرده بود، روی آن گذاشت و حق التالیف را نیز به آن اضافه کرده و به دکتر ریاحی داده بود. این موضوع را هیچ جا نه نوشت و نه گفت و شاید هم برای اولین بار است که من دارم می گویم. کسی که اینجوری کار می کند، به تعبیر دکتر فراستخواه باید از کنشگران مرزی دانست که برای خدا و رشد فرهنگ و جامعه خود کار می کند و حتی جایی که می بیند سیستم اصلی هم پاسخگو نیست خودش از جای دیگری تامین می کند و اینکار را انجام می دهد.بنظر من نقش آقای دعایی از نقش خیلی از نهادها و شبکه ها بیشتر بود و آن خلا را باید با گسترش اخلاق و رویه ایشان و بخصوص نهادینه کرد.
بیشتر بخوانید:

اعلام زمان و مکان مراسم اولین سالگرد درگذشت سیدمحمود دعائی

۲۱۶۲۱۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.