“ابوالحسن” از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌تر است!

بهنام عکاشه؛

با یک چهارشنبه تاخیر همانطور که پیش بینی کرده بودم، کمالی، نفت گچساران را به هم ریخت ولی نه آنطور که همه انتظار داشتند و مطلوب جریان حاکم بود. پس از آنکه‌ طبق شنیده ها رضا سبزواری از قبول مسئولیت منصرف شد و شاروبندی مدیر مالی شد، اسدپور جوان که جای پورهادی کارکشته را گرفته بود، کار را برای جریان حاکم درآورد و نفت غش نسبی به راست کرد و جلوس سینا بر کرسی مدیران نفتی، جریان حاکم را زنده نگه داشت. اما این‌همه ماجرا نیست. آنها در میز مدیران صحنه را واگذار کرده و برای جبران به بازی روسا روی آوردند. حالا در صف مدیران سه کرسی از پنج کرسی حداقل در اختیار یاران سیدناصر نیست و آنها به عملیات اسدپور و فنی انصاری بسنده کرده اند. دو واحدی که چندان با حوزه مطالبات مورد نظر یاران حسینی همخوانی نداشته و اسدپور، انصاری و سینا فقط با معجزه حواهند توانست مطالبات نفتی هوادارانشان را مدیریت و به ثمر بنشانند. منتقدین سیدناصر هم از تغییرات، بهره کمی داشتند. جعفری چیزی به دست نیاورد و حفظ طوس رحیمی در حلقه دوم قدرت، توانست یک امتیاز تشریفاتی وارد سبد آنها نماید. تاجگردون در نفت اما بزرگترین بازنده این فعل و انفعالات بودند. تا جایی که نتوانست واکنش خود را نسبت به تغییرات پنهان نماید. او و تیم رسانه ای اش، کاملا بر بهره برداری از تغییرات به سود خود متمرکز شده ولی در این راه چندان موفق نبودند. تغییراتی که چون‌ آبی سرد بر پیکره چپ بود. چپی که با مقاومت کاهکش و اهواز ۳ سال رویایی را در نفت بدون تاجگردون در راس ماندند ولی انگار زور حسینی این بار بر تاجگردون چربید و حماسه ناتمام او تقریبا فقط حذف پیکره چپ نفت را نشانه رفته است. برای آنها انگار کاشتن نیروهای جعفری و فولادی چندان حساسیت برانگیز نبود. در واقع بازی رده بندی نفت را حسینی برد و به نظر می رسد تنها بازی نهائی را پیش رو داشته باشد ولی تاجگردون و جعفری همچنان منتظر فینال خواهد ماند. تاریخ سیاسی نفت نشان داده بدلیل وضعیت خاص اقتصادی‌ کارکنان نفت و ساختار اجتماعی آن، نفت چندان به حوزه های سیاسی وابستگی نشان نمی دهد. استقبال عجیب نفتی ها از سیدقدرت، در اوج تاجگردون در سال ۱۳۹۸، در تالار قصر سفید وهمچنین رای بالای تاجگردون، هنگامی که پاکدل نفت را برای سیدقدرت یکدست کرده بود از یادها نمی رود. یعنی بدنه نفت عموما به حاکم جواب منفی داده است. گرچه این قاعده عمومیت ندارد ولی مصادیق فراوانی از واکنش منفی عامه نفتی ها بویژه طبقات پایینتر به جریانات حاکم وجود دارد. این موجب نمی شود حسینی و یارانش برای این پیروزی نسبی جشن نگیرند. آنها حالا بایداز فرصت پیش رو بهره برداری های لازم بر برده و مطالبات بدنه خود را بویژه در حوزه اشتغال، کانالیزه نمایند. انتخابات با هیچ کس شوخی نخواهد داشت. اما نکته جالب؛ در هفته های گذشته با چندین نفتی(از مدیرعامل های پیشین تا کارکنان و مدیران) نزدیک به جمعا چند شبانه روز بحث و بررسی داشتم. همه چیزهائی را که این روزها می گویم و همه می گویند در این تحلیل ها نهفته بود. اما یک نکته را فقط چندنفری به من گوشزد کردند و آن هم پاگیری یک ستون جدید و قائم به فرد به نام ابوالحسن غلامی بود. او قدرتی غیرقابل انکار در نفت جنوب دارد. به نظر کاریزمای او تمام نشدنی است . روزی که تیتر “مثلث مقصر” را علیه او، پاکدل و محمد حبیبی به کار بردم می شد از نگاهش فهمید علیرغم عصبانیت دارد به آینده فکر می کند. او بعدها تیم نفت را به دسته یک برد و جزو نام های مانگار تاریخ ورزش گچساران شد. این روزها اما کمی بی قرار به نظر می رسد. ابوالحسن از دید جناح حاکم کسی است که مانع تسلط کامل آنها بر نفت شده است. آنها معتقدند لابی با قشقائی ها و حذف آیت کار او بوده است. آنها حتی می گویند حفظ نیروهای تاجگردون و جعفری تا لحظه آخر کار او بوده است و معتقدند او بود که توانست شاروبندی و فولادی را به مدیریت برساند. اما غلامی به تنهائی این همه پروژه را چگونه به سرانجام رسانده است؟ او گرچه به لابی های پیچیده در نفت جنوب متصل بوده ولی مدیریت کم نظیرش او را کمی متمایز از دیگران می کند. سال ۸۵ به او پیشنهاد دادم برای شورای شهر گچساران آماده شود که با لبخند معروفش به آن پاسخ منفی داد. او پیشنهاد ۱۳۸۵ رارد کرد ولی امروز همه می دانند که او رقیبی بالقوه و حتی بالفعل برای همه سیاسیون در مجلس ۱۴۱۰ خواهد بود. او را جدی بگیرید. “ابوالحسن” از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌تر است!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.