قشقائی؛ تند چایدن گچ، لیم چایدن قورخ

بهنام عکاشه؛ بخش های دیگر این نوشتار(قشقائی و سیدناصر)به زودی به مخاطبان ارائه خواهد شد.

تند چایدن گچ، لیم چایدن قورخ

معنی: از رودخانه خروشان بگذر ولی از رودخانه لیم (رودخانه باظاهر آرام) بترس.
مفهوم: انسان‌های ساکت و تودار از همه خطرناک‌ترند.

به‌قدری این کلونی اجتماعی سیاسی قدرتمند بود که حتی ائتلاف قوم لر و دودستگی در آن‌ها نیز نتوانست جلوی ترک‌های قشقایی را بگیرد و آن‌ها توانستند در شورای دوم نیز سه نفر را راهی شورای شهر کنند.

همبستگی ترک در آن سال‌ها ستودنی بود. ائتلافی که نه در زنجیر زنی کنار کبابی سلجوقی (هیئت قشقایی) که در خانه و ذهن تک‌تک قشقایی‌ها رسوخ کرده بود.

هیئت باوی و ائتلاف قوم لر واکنش‌های طیف مقابل به آن اتحاد عظما بود.

افزایش جمعیت لرها در کنار مهاجرت به فارس و اصفهان از سوی آن‌ها، قشقایی‌ها را به اقلیت شکننده‌ای تبدیل کرد.

بزرگان قشقایی که به این نکته پی بردند عامدانه خود را به دوشقه تقسیم نمودند و هر کدام ذیل یک طیف سیاسی قرار گرفتند. اگرچه عملکرد تاجگردون و وجود برخی اختلافات نیز مؤثر بود ولی اعتقاد شخصیم این است که بزرگان قشقایی تصمیم عقلانی گرفته و خود را به دو نیم کردند.

این ایل بدون حتی هزار رأی به نماینده فعلی و با یک شانتاژ سه ماهه رسانه‌ای توانست آقائی اصولگرا را به بخشداری، قشقایی اصلاح طلب را به شهرداری و البته کردلو را به اداره راه و مسکن برساند و چه از این بالاتر و چنین موقعیتی را حتی در دوره نمایندگی قشقایی‌ها هم متصور نبودند. این به‌جز نفت و برخی پست‌های میانی است؛ اما افکار عمومی بر ای باورند هنوز در رأی دهی جایگاه اجتماعی ترک‌ها به اصولگرایان تردید جدی وجود دارد.

حالا قشقایی دوباره اعتماد به نفس لازم را پیدا کرده‌اند و زمزمه‌هایی از عرض اندام احتمالی آن‌ها به گوش می‌رسد.

فضای عمومی این است که اقتدار از دست رفته مجدداً به میان آن‌ها بازگشته است.

نام‌هایی هم در این بین مطرح می‌شود. علی فولادی، یوسف باقری، علی محمد آقائی و حتی رضا قشقایی.

بخشداران و شهرداران مطابق قانون باید برای کاندیداتوری شش ماه قبل از انتخابات استعفا داده باشند. به عبارتی تابستان ۱۴۰۲ زمان استعفای احتمالی شهردار یا بخشدار است.

اعتقاد بر این است که آقائی این کار را می‌کند و بعید هم نیست عضویت در شورای شهر، شهرداری و بخشداری فرآیندی حساب شده برای نشاندن او بر کرسی سبز مجلس بوده باشد. ناگفته نماند او توسط طیفی قدرتمند حمایت می‌شود که با جریان حاکم فعلی زاویه پیدا کرده‌اند.

عملکرد آقائی هم مؤید این نظریه است.

علی فولادی هم می‌تواند گزینه مدنظر قشقایی باشد ولی باور آنکه او خود وارد شود سخت به نظر می‌رسد.

رضا قشقایی هم گزینه‌ای است که نمی‌توان به‌راحتی از روی نام آن گذشت. هواداران او معتقدند او می‌تواند پس از سال‌ها طلسم را بشکند. از او هیچ بعید به نظر نمی‌رسد.

دانشگاهی خوش‌نامی که البته کم ریسک بوده و امکان ورود به حوزه‌های پرخطر از او بعید به نظر می‌رسد اما اگر اتفاق خاصی نیفتد نام او را تا سال‌ها خواهیم شنید.

اما یوسف باقری نامی است که همه دهه ۹۰ به‌عنوان آلترناتیوی برای همه کاندیداهای مجلس مطرح بوده ولی او هیچ‌وقت وارد سیاست نشده است.

عملکرد مورد رضایت نسبی او در شرکت نفت گچساران هنوز در خاطر قشقایی‌ها مانده است.

باقری متخصص ارتباطات است و با همه طیف‌های سیاسی دمخور است. او قطعاً روزی نامزد قشقایی خواهد شد به‌شرط آنکه دلگرمی به حوزه‌های دیگر هم داشته باشد و این همان پاشنه آشیل او و همه نامزدهای آمده و نیامده قشقایی است.

حالا قشقایی‌ها در پی آنکه سید ناصر دو کرسی حیاتی را به آن‌ها بخشیده روحیه‌ای مضاعف پیدا کرده‌اند.

باید منتظر ماند و دید انتخابات در گچساران چه آرایشی پیدا می‌کند؟ شاید هم پس از ۳۰ سال این اولین باری باشد که نامزد قشقایی نداریم و آن‌ها از خانه‌شان به تماشای نزاع خواهند بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.