پرت و پلا/ داستان انتخابات/ از ساعت ۶ چه اتفاقاتی افتاد/ ورق چگونه برگشت؟/ جریان استوری تاریخی تاجگردون چه بود؟

بهنام عکاشه؛

در روزی که غول هائی مثل نوبخت، باهنر، پورابراهیمی، آملی لاریجانی و… با نظر منفی مردم مواجه شدند، رای آوری در حوزه ای چون گچساران با وجود رقیبی سخت و حامیان قدرتمند، بسیار هنرمندی می خواهد.

تاجگردون نزدیک ۲۰ سال است که در سطح یک سیاست گچساران و باشت بازی می کند و آنگونه که پیداست نه خود قصد دارد رها کند و نه هوادارانش میلی به فرد جدید دارند.

هربار شوق هوادارانش به او بیشتر می شود و رقیبانش در انتخاب روش شکست او به بن بست می خورند.

در ۹۰ آرا توانست سیدقدرت، جعفری و فولادی را شکست دهد. او در آن سال با مهندسی دقیقی توانست سه کاندیدای راست را در صحنه نگه دارد.

در ۹۴ با بزرگنمائی وضعیت فولادی توانست سیدقدرت و جعفری را به پیوستن به کمپین خود ترغیب نماید.

در ۹۸ نیز اصولگرایان با سیاست شکستن آرای او، به تاکتیک چند قطبی بویراحمد قشقایی باوی روی آوردند در حالی که رقیب اصلی تاجگردون سیدقدرت بود.

در ۱۴۰۲ اما تاجگردون به دلیل دوری از قدرت، کمتر اثرگذاری سیاسی داشت و به ارتباطات اجتماعی بسنده کرده بود. رقیب اصلی اش را ردصلاحیت شده می دید. او عرصه را خالی از رقیب دیده و گمان نمی کرد دلاویز که در لحظات آخر تائید شده بود و تمام جریان اصولگرائی پشت او ایستاده بود، او را تا جمعه پنج عصر مغلوب نموده و انتخابات را تا پاسی از شب به درازا بکشانند.

اما داستان انتخابات؛

یک هفته پیش از ثبت نام برای انتخابات دلاویز در تماس با بسیاری از اهالی سیاست و رسانه، هم از آنها مشاوره گرفت و هم رخصت خواست. من هم یکی از آنها بودم. بعید است از تصمیم محسن، احسان و ساسان، هیچ یک از اصولگرایان با خبر بوده باشند. او را هیچ کس جدی نمی گرفت.

آن روزها همه گمان می کردند تاجگردون و سیدقدرت ردصلاحیت می شوند و با رفتن سیدناصر راه برای عرض اندام جعفری مهیا خواهد شد.

سیدقدرت رد شد و در میان بهت راست، تاجگردون تائید گشت و چینش پازل به قدری عجیب بود که برخی حتی مهندسی انتخابات از بالا به سود تاجگردون را در ذهن حلاجی می کردند.

ساسان وارد بازی شد و بعد از یک روز از تائیدیه اش توانست خود را به گزینه ای حداقلی برای تقابل با تاجگردون مطرح نماید.

با تفاوت هائی، دلاویزها از لحاظ کاراکتر شخصیتی، شبیه ترین افراد به تاجگردون ها بودند. هر دو از طبقه متوسط برخاسته و در ساختار اداری کشور دارای مراتبی بودند.

هر دو باشتی بوده و خمیرمایه اصلاح طلبی داشتند و آن گونه که ساسان در سخنرانی اولیه اش اشاره کرد هردو فرزند ظفر بودند و همین ها موجب شد راست به این نتیجه برسد تاجگردون را فقط با کسی از جنس خود می شود شکست داد و پربیراه هم نمی گفتند.

ساسان فتوژنیک بود و پوشش خوبی داشت. اگرچه بیبی فیس و بچه سال به نظر می رسید اما سخنرانی هایش غرا بود و تاثیرگذار. هر چند انتخاب جملات تند برایش گران تمام شد.

به هر حال ساسان در یک دوراهی قرار داشت. وقت کم بود و باید کاری می کرد. نظرات مشاورین تندرواش بر نظرات میانه روهای کمپین غلبه پیدا کرد و سخنرانی ابتدایی ساسان با جنجال و انتقاد آغاز شد. او یک شبه ره صدساله را رفت و با سخنرانی اش کار محمدپور، جعفری، آقائی و زینل زاده را که اندک شانسی نداشتند را یکسره کرد ولی ساسان آن روی سکه را ندید.

سخنرانی او یک پیام دیگر داشت. او به طرز ماهرانه ای خود را به سیدقدرت سنجاق کرد و سنسورهای بخش میانه رو جامعه، طبقه متوسط، یقه سفیدها و حتی بخشی از تحریمی ها را فعال کرد. همان بخشی از جامعه که جمعه از ساعت ۶ عصر به پای صندوق های رای رفتند و غلامرضا تاجگردون را بر اریکه قدرت بازنشانی کردند.

اما از ۸ صبح تا ۵ زمانی سخت برای تاجگردون و هوادارانش بود. آنها که تا ۱۲ شادمان از رقابتی یک طرفه بودند به تدریج و تا ساعت ۳ قافیه را باخته می دیدند. بیرون صندوق ها همه چیز عادی بود ولی در داخل هیچ چیز معلوم نبود.

انگار آن روز و احتمالا شب گذشته اش، برای تاجگردون طالع نحسی بود که سنگین ترین شکست زندگی اش را به او تحمیل می کرد. سنگین تر از ۸۶ از سیدقدرت و حتی تیر ۹۹ از زاکانی.

ساعت ۵ عصر جمعه تاجگردون هیچ شانسی برای پیروزی نداشت و مردم و هوادارانش خود را برای دیدن جشن رقبا آماده می کردند. شکست و تحقیر از رگ کردن به تاجگردون نزدیک تر شده بود و همین او را نجات داد. او عصبی به نظر می رسید و آشفته.

همه تسلیم شده بودند و احتمالا خود او هم. او که به فکر عمیق فرو رفته بود و همه چیز را از دست رفته می دید به راننده اش سر میدان امام گفت “دور زدن را ول کن برو سمت خانه”.

نفس او مانند هوادارانش در سینه حبس و شش هایش متراکم شده بود. باید کاری می کرد اینطور نمی شد. تاجگردون در طبقه دوم دفترش در خیابان آرایشگرها(مدرس غربی) گوشی شیامی اش را به دست گرفت و بی قرار نه روی صندلی که روی میز نشست و تاریخی ترین و شاید بدون اینکه بداند اثرگذارترین متن زندگی اش را استوری کرد.

او ریسکی بزرگ کرد بین مرگ و زندگی. همزمان ناامیدی و استیصال را به هوادارانش تزریق میکرد غافل از اینکه بیانیه اش یک کارکرد ناخواسته داشت. القای حس شکست به جامعه و ترس از بازگشت دوباره جریان اصولگرا به چرخه زندگی در شهر.

همین حس شکست موجب شد مردم از ۶ عصر بیایند و به اصطلاح کار را برای او دربیاورند.

واکنش جامعه به پیروزی احتمالی اصولگرایان جالب بود و هر چه شانس دلاویز که حالا نماد آنها بود بیشتر می شد مردم بیشتر به خیابان ها آمدند.

در واقع جگ روانی اصولگرایان که از چند روز قبل آغاز کرده بودند برای خودشان کاکردی ویرانگر پیدا کرد.

نمی دانم در باشت چه گذشت و تحلیلی درباره آن نداشته و برای همین نمی توانم رای مردم را تحلیل نمایم ولی قطعا در گچساران خبری از آنچه درباره باشت می گفتند نبود. فرماندار گچساران عملکردی منطقی تر داشت و احتمالا همین بود که در همایش نارگ موسی از او به خاطر مقاومت در برابر برخی تندروی ها تمجید شده بود.

گرچه نقش حجت‌الاسلام محمدصدرا ادیبان و سید علی رجایی منفرد و نهادهای امنیتی و انتظامی از پنجشنبه بارز بود ولی عصر جمعه بود که تقریبا کنترل انتخابات به دست دادستانان و نماینده های شان افتاد. آنها حتی با ظاهری ناپیدا در جشن های آخر شب باشت و گچساران حضور داشته و زمام امور را به دست داشتند و فضا را برای برگزاری سالم ترین و دموکراتیک ترین انتخابات تاریخ گچساران و باشت مهیا نمودند.

اما از ساعت ۶ چه اتفاقی افتاد؟

کمپین تاجگردون تسلیم موج تقلب و پول پاشی احتمالی مطرح شده در فضای عمومی شده(شایعه ای که از روز نخست مطرح گشت و تلاشی برای تکذیب آن نشد).

آنها که تقریبا کار را تمام شده می دانستند پس از تحویل تعرفه ها به صندوق های باشت و گچساران، به یکباره روحیه گرفته و عقب افتادگی تاجگردون از دلاویز را در بین ساعت ۶ تا ۸ جبران نموده و بین ساعت ۸ تا ۱۰ کار را تمام کردند.

ساعت ۹ شب وقتی یکی از لیدرهای دلاویز به من زنگ زد و از حوزه بویراحمد پرسید فهمیدم کار آنها در این حوزه تمام شده است.

انتخابات تمام شد و تاجگردون با ۴۱ هزار رای موفق شد ۶۱ درصد آرا را از آن خود کند. این در حالیست که دلاویز با ۲۱ هزار رای ماخوذه ۳۱ درصد آرا را تصاحب نمود.

(فرض این مطلب بر صحت آرا در انتخابات گچساران و باشت است).

آقائی و محمدپور به ترتیب ۳.۵ و ۳ درصد آرا را به خود اختصاص دادند و باقی نامزدها جمعا ۴ درصد رای آوردند.

بررسی آرای تاجگردون از ۹۰ به این سو نشان می دهد او رشد بسیار خوبی هم به لحاظ نسبت آرا و هم تعداد رای داشته است.

تاجگردون ۳۵ هزار در ۹۰، ۶۶ هزار در ۹۴، ۳۹ هزار در ۹۸ و حالا ۱۴۰۲ توانسته ۴۱ هزار رای بیاورد. یعنی به ترتیب ۳۹، ۷۵، ۵۱ و حالا ۶۱ درسد آرا را کسب نماید. اگر انتخابات ۹۴ را به دلایل اجتماعی و سیاسی نادر، نادیده بگیریم تاجگردون هر دوره تقریبا ۱۰ تا ۱۲ درصد رشد نسبی و ۲ هزار تا ۴ هزار رای افزایش عددی داشته است.

درصد و تعداد رای دهندگان از سال ۹۰ تا ۱۴۰۲ کاهش چشمگیری داشته است و همه متفقند که تحریمی ها کسانی بوده اند که احتمال اینکه به تاجگردون رای می دادند بیشتر بوده است.

حضور تینیجرها یا همان رای اولی ها در این دوره چندان جدی نبود و تحریم در این حوزه محصور ماند و نتوانست به درصد آرای گذشته لطمه ای قابل اعتنا وارد نماید. برای همین بود که تاجگردون آسیب خود از کاهش ۱۰ درصدی آرا را با پیوستن لیدرها و اقشار اصولگرا پر کرد و عده ای حتی معتقدند امسال تحریمی ها بیشتر از طیف اصولگرا بودند تا یاران تاجگردون.

اینها نشان می دهد هر چه به میزان تحریمی ها افزون گشته او تلاش خود را برای جایگزینی از میان هواداران راست بیشتر کرده است. این البته نشان می دهد مساعی او برای مشارکت بیشتر و درگیر کردن بخش عمده جامعه با مقوله انتخابات، موثر بوده است.

آرای ۶۱ درصدی تاجگردون در این دوره تقریبا مساوی با ۶۲ درصد آرای روحانی در سال ۹۲ است.

این نشان می دهد او توانسته اوضاع خود را به دوران شکوهمند خود، پیش از ۹۴ برساند که چپ های جدید و قدیم گچساران و باشت متفقا به روحانی رای دادند.

اما کمپین اصولگرایان حتی نتوانست آرای سیدقدرت و سیدناصر، نبی زاده ، جعفری و فولادی را تکرار نماید. سیدقدرت  و جعفری و نبی زاده  در ۸۶ و ۸۴ و ۸۲ و ۸۰ بیش از دلاویز رای آورده، سید ناصر ۴ هزار و فولادی ۲ هزار بیشتر. با نظر به اینکه در این دوره ها رقابت دوقطبی کامل نبود حتی وضع برتر به نظر می رسد.

پس اصولگرایان نتوانسته اند بیش از گذشته از سبد خود به سبد رای ساسان افزون نمایند. چه شرایط کاملا بر وفق مراد ساسان و کمپینش بوده و وفاق جمعی و غیرقابل رخنه ای برای شکست تاجگردون شکل گرفته بود.

اصولگرایان هیچ ارزش افزوده جدیدی برای ساسان نداشتند جز تکرار همان رای ثابت و کمی کمتر از آن و اگر پایگاه طایفه ای دلاویز که قبلا در اختیار تاجگردون بود را در نظر بگیریم می بینیم که تاجگردون بسیار بهتر عمل کرده و سخت ترین شکست این چند دهه را به راست تحمیل کرده است. نمونه این انتخابات را فقط میشد در ۷۸ و دو قطبی حاج بهرام نبی زاده دید ولی به عکس امسال تقابل بین دو باوی دیده می شد.

با نظر به آرای دیل، بویراحمد گرمسیر و قشقائی به نظر می رسد حمایت جعفری، سکوت زینل زاده و حضور آقائی چندان در تغییر آرای دلاویز موثر نبوده است.

آرای لیشتر و اطراف آن هم نشان دهنده سکوت نسبی پاکدل بوده است.

حمایت فراتر از باور بویراحمد و قشقائی و گچسارانی ها از تاجگردون نشان دهنده نارضایتی آنها از ادامه روند بدون تاجگردون در چهارسال گذشته با توجه به عملکرد سیدناصر می باشد.

باشت اما وضعیت خاصی خواهد داشت که به علت عدم دسترسی به منابع مستقل و اطلاعات دقیق و شایعات نزدیک به واقعیات سیاسی از ارائه آن معذور بوده و نگارش آن را به فرصتی دیگر تا درک دقیق از آمار و اطلاعات موکول می کنم.

تاجگردون این دوره کار را یکسره کرد. او سیدناصر و فولادی را مجبور به گریز از این حوزه کرد. برای اولین بار جعفری و سیدقدرت روی یک تریلی ایستاده و دست یکی را بالا بردند.

برای این حالت فقط یک جمله می توان گفت. تاجگردون راست را شکست نداد حتی تحقیر هم نکرد. او راست را نابود کرد.

  • هر کسی نقطه ی اوجی دارد
    پایان هم خواهد رسید .

    لقمۀ دولت رسیده تا دهان /
    او گلویِ او بُریده ناگهان

    لقمۀ بخت و اقبالِ حقیقی تا نزدیکِ دهانِ فرعون رسیده بود که هامان ناگهان گِلویِ او را بُرید و اجازه نداد لقمه از گلویِ او پایین رود.

    گاهی جایی برای تکرار هست.
    عاقل به اشارتی بفهمد.

  • ضمن عرض ادب واحترام ،ازده صبح معلوم بود تاجگردونه قبوله ویا بیشتر ازهمه همایش باشت ومانور رسانه ها ولیدرهای بیشمار جناب تاج

  • چرا همه کامنت ها را نمی ذاری ؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.